آشنایی با لهجه ی مصری

ثوم = توم به معني سیر

اگر به سخن گفتن یک مصری گوش فرا دهيد احساس می کنید که تا حد امکان سعی می کند زبانش با دندانهایش برخورد نکند.

ما عليه شيء = ما عليهشي = مَعلِش عیبی ندارد یا لابأس به

ما أكلتُ شيء = ما أكلتُش = ماكَلتُش يعني : چیزی نخوردم

فعل مضارع در لهجه مصری مانند بسیاری از لهجه های عربی دیگر با افزودن "ب" به اول فعل مضارع فصیح و سبک تلفظ کردن علامت مضارع (مثلا همزه در صیغه متکلم وحده) ساخته می شود .مثال:

أشرب = بَشرب می نوشم

أنا أنام = بَنام می خوابم

أنا أحبك = بَحبك دوستت دارم (نفى : مبحبكش)

فعل مستقبل(آینده) در لهجه مصری با تبدیل سین به "هَـ" و در بعضی مناطق"حَـ" ساخته می شود . مثال:

سأشرب = هشرب یا حشرب

سأقتل = هقتل یا حقتل

سأنام = هنام یا حنام

ادات نفی در لهجه مصری "مش" است.البته استفاده از این کلمه هم قواعدي دارد. مثلا اگر بخواهید از "مش" به جای "لن" و "لیس" در فصیح استفاده می کنید آنرا باید در ابتدا بیاورید . اما اگر بخواهید از آن مانند "لم" یا "لا" نفی فعل استفاده کنید "م" را در اول فعل و "ش" را در آخر می آورید . مثال:

لن أشرب = مُش هشرب (مش به جای لن و "ه" به جای سین البته عرب هیچ گاه نمی گوید لن ساشرب

لا أشرب = مابشربش

لم أشرب = مشربتش

لم يجي = مجاش نیامد

حروفی که تلفظشان در لهجه مصری با عربی فصیح فرق دارد .

ث = که گاهي "ت" و در برخي کلمات "س" تلفظ می شود.

ج = گ تلفظ می شود.

ذ = مانند "د" و گاهي مانند "ز" تلفظ می شود.

ظ = به صورت "ز" ولی کمی با درشتي ادا مي شود .

ق = همزه تلفظ می شود . مثال: ئول به معني قُلْ : بگو

برخي از کلمات مصری

ميت =بلدة ( به معنای سرزمین و دهکده)

ترابيزة = طاولة ( میز)

الحوسة = الفوضى (شلوغ پلوغي ) مانند : ايه الحوسة دي؟ که در فارسی می گوییم: این چه وضعیه؟

غيط = زمین زراعی

الحكومة = علاوه بر حکومت به معنای پلیس هم استعمال می شود

عيش = خبز (نان)

عبيط = يعني بلا عقل أو أبله

شاكوش = مطرقة (چکش)

أجزا خانة = صيدلية (داروخانه)

ده( da ) :بمعنی این برای مذکر مفرد مثال : ده جدار , ده ولد

دی( di ): بمعنی این برای مونث مفرد مثال :دی مجله ,دی ساعه

ایه( eh )به معنی چه مثال :

ایه دی(این چیه؟ برای مونث ) دی ساعه

ایه ده (این چیه؟ برای مذکر) ده کتاب

مین به معنی چه کسی؟معادل مَنْ در فصيح

مثال سوال : مین ده ؟

جواب: ده السید حسن . این اقای حسن است.

مثال سوال : مین دی؟

جواب : دی الانسه عايشه ( این خانم عايشه است.

منفی کردن : برای منفی کردن ازکلمه مُش قبل از کلمه استفاده می شود .

ده کتاب ......ده مش کتاب

دی صوره......دی مش صوره

همچنین برای جواب مثبت از کلمه ایوه به معنی آره استفاده می شود.

ده فصل؟..... ایوه ده فصل .......لا ده مش فصل(منفی)

دی صوره؟... ایوه دی صوره......لا دی مش صوره(منفی)

س :ازیک.؟....حالت چطوره?

ج : کوَیِّس ( kway es )الحمد لله (مذکر)..... خوبم

س:ازیِک؟ کسره زیر حرف ي

ج:کویسة الحمد لله (مونث)...... خوبم

س:ازیکو ؟( ezy ko )

ج:کویسین ( kway seen )الحمدلله (جمع)....خوبیم

اهلا بیک........خوش امدی

اهلا بیکی......خوش امدی

اهلا بیکو....... خوش امدید

مبسوط ؟ خوشحال هستی

ایوه مبسوط (جواب مثبت) بله خوشحال هستم

لامش مبسوط.(جواب منفی) نه خوشحال نیستم

مبسوطه ؟

ایوه مبسوطه (جواب مثبت)

لامش مبسوطه(جواب منفی)

مبسوطین ؟

ایوه مبسوطین

لا مش مبسوطین.

مبسوط النهارده؟....امروز خوشحال هستی

چگونگي صدا زدن خانها در لهجه مصری

یا آنِسه( ya anesa ) دوشيزه

*یا مدام( ya madam ): خانم ازدواج کرده

یا استاذه( ya osta ze ): خانم معلم و پروفسور

یا حاجه( ya ha gge ): خانم سالخورده و به زیارت خانه خدا رفته

*یا هانم( ya hanem ):برای صدا زدن خانم ها بصورت محترمانه و رسمی

چگونگي صدا زدن آقايان در لهجه مصری

یا استاذ( ya ost az ):دانش اموز به معلم , به کارمند

یا سید( ya sayyed ):شخص ناشناس

یا فندم( ya fan dem ):صدا زدن شخصی به طور رسمی و مؤدبانه

یا بیه( ya beah ): جوان یاشخص تازه کار به مافوق ارشد یا سالخورده

یاحاج( ya hag گ):سالخورده یا به زیارت رفته

یا ریس( ya ray es ): صاحبکار

یا باشمهندس( bash mohandes ): مهندس وتکنیسین

گفت و گو به عربي مصري

صباح الاشطه(قشطه )
صبح بخیر
احنا فی یوم الاحد دلْـوَئتي .
ما الان توی روز یک شنبه هستیم.
انا هالسا بَدّي بَشرب الشاي و الفُطور هیا فَدّلوا بِالفطور
من الان می خوام چای و صبحانه بخورم بفرمایید صبحانه.

النَهارده الحد (الأحد)

امروز یکشنبه است .

الگوّ بَــرد و فيه سَحاب

هوا سرد و ابری است .

انا ما رُحّتُش الگامعه

من به دانشگاه نرفتم .

انا رُحْت السوء مع ماما .

من با مامان به خرید رفتم .

النَهارده کان يوم ژميل

امروز روز خوبی بود .

انا اِتْفَرّجت على الماتش النهائي لِبُطولة كأس افريقيا بين مصر والكاميرون ، ومصر فازَتْ وانا استمتعت و بقيت فَرحانه.

من مسابقه ی فینال جام ملت های افریقا را تماشا کردم.مصر برد و من لذت بردم و خوشحال شدم .

نِحنا دلوئتی فی یوم التلاتا
ما در روز سه شنبه ایم
دا الیوم یوم ژمیل گدا
امروز روز قشنگیه
شو رایکم انتم یا احبائي؟
دوستان نظر شما چیه؟
شو اکلتم للفطور
صبحانه چی خوردین
انا اکلت الگبن و الزبده و المربّی مع الئشطه کمان شربت الشاي.
من پنیر و کره و مربا و سرشیر و چای خوردم.

مَتروحْـشْ : نرو ( ما + تْروحْ + شْ )

متئولش : نگو mat olsh

عَشانَک : بخاطر تو برای تو ashanak
یعنی ایه ؟ : یعنی چی yani iyh
بُس : نگاه کن توجه کن boss
شوف : ببین shoof
هاجه : چیز hagah
اوتتِلک : گفتم به تو ot te lak
هَیسمع : خواهد شنید ha yas maa
کویّس : خوب koway yes
مِشْ کوَیّس : خوب نیست /بد mesh kovay yes
حِلْوه : زیبا hel va
أوي : زیاد avi

اِحْنا: ما
لینا:برای ما
دا - دی:این
فینک:کجایی
ویا: با – همراه ( مانند: ویای : همراه من
اللی: کسی که . مانند:

مين اللي مَعاک: کي همراه توست.

اللي مَـعایا ولدي: کسی که همراهمه پسرمه .
اِدّینی: به من بده ( در عراق : اِطّيني يا اِنطيني )
یْفوت: عبور می کند
جای( گاي تلفظ مي شود .): آمده(انا جاي من طهران: من از تهران آمده ام .)
یاللا:زود باش
لِسّه: هنوز

لأجلُن:به خاطر آنها
جِت:آمدم ( ج را گ تلفظ کنيد .)
رایح: می رود(مانند: انا رایح الی بور سعید : من به محله بور سعید می روم )
نسوان- حریم : زنان
ارضیک: با تو موافقم
فز : تند باش- سریع باش
اتعتع:از جایت بلند شو- تنبلی نکن
اِمْبارح : دیروز
بُکْره:فردا ( در عراق : باچِر و در فصيح : غَــداً .)
مَـطارح: مکان ها
سد: ببند- قفل کن

حیطه: دیوار ( در عراق : حائط)
اشمَعنا: چرا – برای چه
دول: آنها ( در عراق : هِذوله ) واو به صورت ضمه ي کشيده تلفظ مي شود .
شاور: دستت را تکان بده
مالــوش:مال او نیست
ما لهاش: ما او( زن) نیست
ببَـلاش:بدون قیمت- مجانی .( بلاش هم گفته می شود .)
زیح: دور شو
تجي لي : به طرفم می آید
اتوغوش : ترسید- دل آشفته شد

إزَّیـَک: چطوری
ایمته- ایمتی: کی – چه وفت
حوالین: اطراف
خُش: بیا تو ( در عراق : طُب )
بَرضه: همچنین
اوعَ: مواظب باش . در سوريه هم کاربرد دارد . ( در عراق : دير بالَـکْ )
قَوام ( ئَوام ): باسرعت ، زود باش
یخر: جاری میشه
یاریت: ای کاش
طز: کلمه ای براي ريشخند.

یخس: کم میشه
هَاوریک: بعداً می بینمت
هیَّه: او
حداکُم: نزدتان
شافَتْ : دید ( مؤنث)
وِش: صورت ( همان وَجْـه است .)
شَرموطه: زن بدکاره
یهوش: تهدید می کند
ما تسواش: برابر نیست
مجعلص: چاق
کنزی: خسیس

نتاش: دروغگو
اجزخانه: داروخانه ( همان اجزاء خانه است که از فارسي به ترکي و از ترکي به مصري رفته است .)
بیمارستان: بیمارستان ( در عربي قديم به کار مي رفته است . )
سکه : راه
حاره: محله
خان: مغازه
سلاملک: اتاق پذیرایی
یحتاس: متحیر است
قایل ( ئايل ): گوینده
حایر: سرگردان
بایت: خوابیده

انطرش: دیگه نمی شنود
یطرش: بالا می آورد
عقله: سیلی
بایخ: کم ارزش
ما لقتشی ( قاف همزه گفته می شود.): پیدا نکردم
انتیکه: عتیق ، آنتیک
سطهبربش: آماده


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395برچسب:مصری، لهجه ی مصری،عربی مصری, | 12:24 | نويسنده : رضا سعیدی |